20 هفتگی- روز تعیین جنسیت
سلام عزیز مامان خوشگلم قشنگم عزیزم عروسکم
دخمل خوشگلم
بالاخره امروز اومد و من و بابایی صبح بیدار شدیم و رفتیم بیمارستان ساعت ٩.٣٠ وقت داشتیم
دکتر اسکن و شروع کرد گفت اول چک میکنیم ببینیم همه چی نرمال باشه
وای که هر قسمتی و که میخواست چک کنه قلبم میومد تو دهنم
خیلی لحظات سختی بود خلاصه که گفت همه چیز عالیه خیالم راحت شد
خداروشکر خدا جونم مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
دوست دارم
در اخر هم گفت که این کوچولوی شما یه دخمل خوشگل ناناز مامانیه
اینقدر خوشحال شدم که خدا میدونه اصلا باورم نمیشد
دخمل نازم عروسک مامان خیلی دوست دارم
از بیمارستان که اومدیم بابایی خیلی خوشحال بود
گفت بریم برای دخملکم کادو بخریم
عزیز مامان رفتیم برات یه کفش و ٢ تا تل سر خریدیم قربونت برم من و بابایی خیلی خوشحالیم
راستی از همون بیمارستانم زنگ زدم به مامان فرح
وقتی گفتم که دخملی اینقدر خوشحال شد که یه عالمه جیغ زد
بعدشم زنگ زدیم به مامان مهنوش و اونم خیلی خوشحال شد
دختر نازم باورم نمیشه که خدا یکی دیکه از ارزوهام و بز اورده کرده اخه من خیلی دوست داشتم که یه
دخمل داشته باشم مخصوصا که اینجا تنهام و تو میتونی همدم مامان باشی
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
عاشقتم دختر نازم ملوسک مامانی
بابایی هم خیلی خوشحالهههههههه
حالا میتونیم با خیال راحت واست لباسهای خوشگل بخریم
من و بابایی عاشقتیم
مامانی اینم عکس ٢٠ هفتگیت
عزیز دل مامان خوشگل زیباترین دخمل روی زمین